کد مطلب:289432 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:146

قائم در شعر فارسی
ادبیات فارسی غنی ایران زمین سرشار از مضامین بسیار زیبایی پیرامون ائمّه اطهار و پیامبران علیهم السّلام گذشته الهی است. ذكر نام خجسته امام زمان (عج) هم در شعر فارسی، سابقه ای بس قدیم دارد.

«اسدی طوسی» شاعر حماسه سرای معروف قرن پنجم هجری، در آغاز گرشاسب نامه ضمن اشاره به حكمت دین و لزوم دینداری، و تأكید بر حقّانیت دین اسلام، ذكر فرخنده امام غائب، حضرت مهدی (عج) را این چنین ادا كرده است:



جهان را نه بر بیهده كرده اند

تو را نز پی بازی آورده اند



ره دین بیاب از خِرَد، چون سزاست

كه گیتی بدین ایستادست راست



از این پس نباشد پیمبر دگر

كند دین پیغمبری آشكار



بدارد جهان بر یكی دین پاك

بر آرد ز دجّال و خیلش هلاك



رسد زآسمان هر پیمبر فراز

شوند از پس مهدی اندر نماز



«شیخ فرید الدّین عطّار نیشابوری» شاعر قرن 6و 7 هجری قمری و متوفّی سال 618 هجری قمری چنین می گوید:



صد هزاران اولیاء روی زمین

از خدا خواهند مهدی را یقین



یا الهی مهدیم، از غیب آر

تا جهان عدل گردد آشكار



«مهدی» هادیست تاج اتقیاء

بهترین خلق، برج اولیاء



ای ولای تو معیّن آمده

بر دل و جانها همه روشن شده



ای تو ختم اولیای این زمان

وز همه معنی نهانی جان جان



ای تو هم پیدا و پنهان آمده

بنده «عطّارت» ثناخوان آمده



«خواجه حافظ شیرازی»،شاعر عارف قرن هشتم نام آن بزرگوار را در شعر خویش ذكر كرده است:



كجاست صوفی دجّال فعل مُلحِد شكل

بگو بسوز كه «مهدی» دین پناه رسید



شب وصل است و طی شد نامه هجر

سلامُ فیه حتّی مَطْلَعِ الفَجْر



دلا در عاشقی ثابت قدم باش

كه در این ره نباشد كار بی اجر



برآ ای صبح روشندل خدا را

كه بس تاریك می بینم شب هجر



دلم رفت و ندیدم روی دلدار

فغان از این تطاول، آه از این زجر



و شعری دارد با مطلع:



ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

دل بی تو به جان آمد وقت است كه باز آیی



«شیخ محمود شبستری» دیگر شاعر نامدار ایران (در گذشته به سال 720 هجری قمری) گفته است:



بسی گفتند از عیسی و مهدی

مجرّد شو، تو هم عیسای عهدی



ز مهدی، گرچه روزی چند،پیشی

بكش دجّال خود مهدیّ خویشی



حكیم و عارف بزرگ قرن یازدهم هجری، «ملّا محسن فیض كاشانی» كه تعداد ابیات او را شش تا هفت هزار بیت نوشته اند، این گونه فریاد رس را می خواند:



ای تو ما را راحت جان الغیاث

دردها را جمله درمان الغیاث



قائم آل پیامبر (ص) دستگیر

بی توأم افتان و خیزان الغیاث



كار شرع از دست شد بیرون خرام

تازه كن آئین ایمان الغیاث



عالمی گردید مالامال شرّ

از جفا و جور و طغیان الغیاث



خون ما خوردند این دجّالیان

مهدی و هادی دوران الغیاث



در میان شاعران معاصر هم دلسوختگان حریم یار، زمزمه هایشان را بعضاً به چاپ سپرده اند:



ای نهان ساخته از دیده ما صورت خویش

بدر از پرده غیب آی و نما طلعت خویش



نه همین چشم به راه تو مسلمانانند

عالمی را نگران كرده ای از غیبت خویش



(«مهدی موعود»، ص 1283 (شاعر: محمّد علی فتی تبریزی))